جام چشم مستت از جام اجل ، لبریزتر
مژه هایت حامل سر نیزه های خونی و .
.تیغ ابروی تو از شمشیر نادر ، تیز تر
اشهد و ان لا اله غیر چشمت ، خوانده ام
تا شوم بر پلکت از منصور ، حلق آویز تر
کاش از چشمت نیفتم ، وحشتی دارد دلم
از خزان بی تو ، از پائیز در پائیز تر
جان به در بردن ز دست چشم تو ناممکن است
مردم چشمت ز چنگیز مغول ، چنگیز تر
غلامعلی آسترکی
، , ,تر ,تو ,چشمت ,چنگیز ,تر ,تیز تر ,غلامعلی آسترکی ,، تیز ,، از
درباره این سایت